شبانهروز بهلحاظ بصری استثنایی و مسحورکننده است. چنین تجربهای را در سینمای ایران به یاد نمیآورم که فیلمی اینقدر نماهای بهلحاظ نور و کمپوزیسیون و میزانسن سنجیده و فکرشده داشته باشد. چنین وسواسی کموبیش در شبانه (فیلم قبلی بنکدار/علیمحمدی) هم به چشم میخورد، ولی به چنین دستاوردی منجر نشده بود؛ هنوز خام بود و با نوعی ذوقزدگی تکنیکی آمیخته بود، آن هم برای نمایش روایتی که ظرفیت این تجربهها را نداشت. اینبار اما روایت نیز میکوشد با تصویر رقابت کند و بهنظرم تا پیش از یکسوم پایانی در این رقابت کم نمیآورد. فیلم چهار روایت را تا پنجاه شصت دقیقه موازی با هم پیش میبرد؛ یکیشان سیاهوسفید است در فضای قجری، دیگری تکرنگ (سپیایی)ست در فضایی بهشدت آبستره، و دو دیگر رنگی و در زمان معاصر، ولی بهظاهر بیربط به همدیگر. در یکسوم پایانی روایت با غافلگیری میکوشد این چهار فضا را به هم بپیوندد و کموبیش موفق میشود. اما این استراتژی را چندان دوست ندارم، ترجیح میدادم روایتها استقلال خودشان را داشته باشند و بهلحاظ مضمونی و موتیفی به هم وصل شوند، نه بهلحاظ داستانی. بااینحال شکوه و جلوة بصری فیلم با فیلمبرداری درخشان مرتضی پورصمدی انسجامش را حفظ میکند. انبوهی از بازیگران آشنا بهتناوب ظاهر میشوند و بسیار همجنس بازی میکنند (حتی کسانی که این اواخر کمتر بازی خوب ازشان دیده بودیم)؛ از فروتن و نیکی کریمی گرفته تا مهناز افشار و مهتاب کرامتی. حضور پارسا پیروزفر بسیار شیرین، نگار جواهریان غافلگیرکننده و حامد بهداد باورنکردنیست. فیلم تجربهای بهظاهر سختهضم ولی بامزه و بازیگوشانه است، و چنان غریب و چشمنواز که قابل تصور نیست. نوشته بودند فیلم درباره «هیچ» است و این «هیچ» با «هیچ» گاس ونسنت و دیگران فرق دارد. اما خب گاهی مهم این نیست که فیلم دربارهی چیست، مهم این است که نمایشِ چیست.
تا امروز یک سریال 13 قسمتی که مشارکت داشته ام و دو فیلم سینمایی که حضور داشته ام از تلوزیون پخش شده .کارهایی هم در نوبت است . حدود 40 طرح هم دارم که اغلب آن روی وبلاگ قرار گرفته است. البته مشتری هم پیدا نکرده ...